هفته 36 بارداری
به امید خدا این هفته هم تموم شد. من و نینی حالمون خوبه. فقط تو این هفته مامان زندایی پروین فوت کرد. ما که نمیتونیم بریم ختم. برای آرین بده. 2 هفته دیگه مونده و من و تو داریم روزها رو سپری می کنیم. من سعی می کنم بیشتر غذا بخورم و استراحت کنم تا تو بزرگتر بشی و برای به دنیا اومدن آماده بشی. این روزها بیشتر وول می خوری و زورت بیشتر شده. من بیشتر خوابم میاد و زود خسته میشم. امروز برم ببینم بالاخره فرشی که میخواستم برات بخرم رو آوردن. مامان بزرگت هم بالاخره اسباب کشی کرد و رفت خونه جدیدش باز هم ما نمیتونیم بریم. چون آسانسورش هنوز وصل نشده و ما هم تا طبقه 4 نمیتونیم بریم. بابایی برای کادو براش لوستر خرید. مبارکشون باشه. من تقریبا کارامو کردم اما هنوز اتاقت مرتب نشده آخه بابایی باید کمد و تختت رو جا به جا کنه. ما که زورمون نمیرسه. توی این هفته وسایل لازم برای بیمارستان رو اماده می کنم و منتظر اومدن تو می شم. میخوام حسابی بخوابم تا کمبود خوابهای بعدی رو جبران کنم. هر چند شبها یه کم به خواب رفتن مشکل شده و شکم مامان بزرگ و تو هم تا اون بالا ها میای و نمیزاری نفس بکشم. برای همین سعی می کنم صبح ها بیشتر بخوابم. امیدوارم که همه چیز به خیر و خوبی تموم بشه و هیچ مشکلی پیش نیاد تا من تو رو بغل کنم.