آرین در ماه پنجم زندگانی
5 ماهگیت هم مبارک عزیزم
این ماه بسیار ماه شلوغی بود اوج گرما و شروع غذای کمکی و گردش های مامان و آرین.
خدا رو شکر که همه چیز به خوبی گذشت. از اول این ماه آرین خوردن غذا رو با فرنی شروع کرد از یک قاشق تا 10 قاشق رسیدیم بعد هم شیر برنج و حریره و آب سیب و هویجپسر خوبمون بد غذا نیست و زیاد اذیت نمیکنه.
این ماه چند تا مهمونی هم رفتیم و کمی هم گردش کردیم.
29 مرداد هم سالگرد ازدواج من و بابایی بود. پنج سال از اون روز خوب گذشت
آرین جونم این ماه خیلی کارای جدید یاد گرفتی و دیگه متوجه همه چیز میشی. یکی از چیزهای مورد علاقت تماشای تی ویه. و البته کنترل ها....
آخرای این ماه غلطیدن رو یاد گرفتی اما هنوز کامل غلط نمیزنی.
فقط دلت میخواد بشینی. وقتی پشتت رو تکیه میدم سریع به جلو خم میشی که بلند بشی.
اخر ماه هم که وقت دکترت بود. قد و وزنت خوب بود. برای ماه دیگه غذا هات اضافه شد. سوپ و زرده تخم مرغ و موز و هندوانه. بیسکوییت مادر و سرلاک. البته هفته به هفته. فعلا که کارمون در اومده و از کله صبح در حال پخت و پزیم.